داستان دوم
مردی مسیحی ، به صورت سخریه و استهزاء ، کلمه باقر را تصحیف کرد به کلمه " بقر " - یعنی گاو - به آن حضرت گفت : انت بقر.
امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند ، باکمال سادگی گفت :
نه ، من بقر نیستم من باقرم .
مسیحی : تو پسر زنی هستی که آشپز بود .
- شغلش این بود ، عار و ننگی محسوب نمیشود .
- مادرت سیاه و بیشرم و بد زبان بود.
- اگر این نسبتها که به مادرم میدهی راست است ، خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد . و اگر دروغ است ، از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی.
مشاهده این همه حلم ، از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد ، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید ، و او را به سوی اسلام بکشاند .
مرد مسیحی بعدا مسلمان شد ( 1 )